برای خواندن به ادامه مطلب بروید
برای خواندن متن به ادامه مطلب مراجععه کنید
لطفا برای خواندن مطلب ها به ادامه مطلب
بروید
به ستوه آمدن نسل جدید جوانان غربی از آزادی بی قید و بند + دیدگاه نویسندگان غربی در باره عفاف و پاکدامنی:
امروزه دو طیف از افراد در حال حرکت و بازگشت از یک مسیر هستند، مسیری که عاقبت از تلخی و ناگواری سر در می آورد، عده ای این مسیر را پیموده اند و پس از تجربه تلخی آن، در حال بازگشت از آن هستند و گروهی نیز کورکورانه در صدد تجربه نمودن این مسیر تلخ هستند.
این مثال، دورنمای گویا، از وقایعی است که در جوامع دینی و غیر دینی در حال رخ دادن است. در جوامع دینی برخی از افراد سست ایمان، با حرکات غیر عفیفانه، طوری در جامعه حضور می یابند که گویا از تجربه نمودن آزادی بی و قید و بند، چندان بدشان نمی آید.
عکس این حرکت را در جوامع غربی شاهد هستیم به گونه ای که امروزه نسل جدید آنان، از آزادی بی قید و بند به ستوه آمده اند و به دنبال روزنه ای هستند تا از این منجلابی که آنان را به پوچی، بی هویتی وسردرگمی گرفتار نموده است، رهایی یابند. به گونه ای که طبق اعتراف نویسندگان و دانشمندان غربی، هم اکنون موجی بازگشت، به فطرت، عفت و پاکدامنی در حال شکل گیری است. موجی که با تلاش روز افزون، در صدد است انسان گرفتار شده در وادی منجلاب بی بندوباری را به ساحل امن عفت و پاکدامنی برساند.
«سلیل خاتون» مادر امام عسکری(ع) مردم را از اطراف جعفر پراکنده کرد و روایات رسیده از اهل بیت درباره امامت امام زمان(عج) را به مردم باز گفت
این بانوی شجاع، اولین کسی بود که مبشر آغاز امامت حضرت حجت(عج) در نهم ربیع الاول سال 260 هجری قمری بود.
ایشان در زمان شهادت فرزندش امام حسن عسکری(ع)، در هشتم ربیع الاول سال 260 هجری قمری در شهر مدینه بودند و به محض شنیدن خبر شهادت فرزندش به سامرا میرود و در محکمه با نشان دادن وصیت نامه امام عسکری(ع) اموال امام را از جعفر کذاب پس میگیرد.
در ميــآלּ اين همـﮧ چشـــمـ ،
نگـــــــــآه تو
مرا بـﮯ نياز مـﮯ سازد
از هر نگـــــآهـــﮯ ...
مــرا ✿دخـتر خانـــوم✿ مے نـامــند
غرورے دارم
كـه براے تنها نبودن ، لـه نمـﮯ شود(1)
احساسـﮯ دارم
كـه با منطق ِگدايان نمـﮯ سازد
قلبــﮯ دارم
كـه هنوز تیزے خنجر نامردے را نخوردهـ استـــ
و زيـبايــﮯ هايـﮯ دارم
كـه حراج چشم هاے بيگانـه نخواهد شد!
اينگونه است مشق شب هاي دخترانه من...
«یا ایها النبی، قل لازواجک و بنائک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّّ من جلابیبهنّ ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیماً؛
ای پیامبر به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو روسری های بلند بر خود بیفکنند، این عمل مناسب تر است، تا (به عفت و پاکدامنی) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند و خداوند آمرزنده ی مهربان است»
(1) (سوره احزاب، آیه ی 59)
برای دین عکس ها به ادامه مطلب کلیک کنید
برای خواندن متن به ادامه مطلب کلیک کنید
چرا خداوند از دختران وزنان پوشش بیشتری خواسته است ؟
جواب تا به حال خانه ای را دیده اید که در خیابان وکوچه رها باشد؟ آیا تا
به حال کسی را دیده ای که مبلغ زیادی پول را داخل کیف دستی بزارد ودر آن را باز بزارد ودر خیابان با خیال آسوده راه برود؟
حتما میگوید نه.
درست است . طلا وجواهرات وپول اشیای قیمتی دارای ارزش زیادی هستند و مردم از آنها به خوبی نگهداری میکند
حال سوال من از شما این است که آیا ارزش شما از طلا وجواهرات چقدر است ؟
دختران مسلمان خوب میدانند که حضرت فاطمه زهرا -سلام الله علیها - برترین زن جهان وبهترین نمونه برای زنان ودختران مسلمان است.
مسلمانان از حضرت فاطمه-سلام الله عایها- درس درس درس های زیادی آموخته است یکی از بهترین درس های آن حضرت
فقط حجاب است.
ادامه عکس هادر ادامه مطلب مشاهد کنید
اصول برخورد با نامحرم
زنان با عفت، از اینکه در شلوغی مردان نامحرم قرار گیرند حیا ورزیده و مکان های عمومی در جامعه دینی باید محرم از نامحرم را تفکیک کند، اخیرا در خبرهایی شاهد جدایی واگن های زنانه از مردانه در ژاپن برای رفاه حال زنان هستیم. باید دانست این عفت نفس تمایلی درونی است که هر انسانی طبق فطرت خویش به آن گرایش دارد.
شرکتهای بزرگ دنیا برای خود برند دارند، کارخانجات همچنین، ماشین ها، موتورها، و حتی انسان ها، از هر کیش و آئین ،مسیحی، یهودی و شیطان پرست.
خواهر مسلمان و با عفاف من برند تو چست؟ آیا برندی از چادر بهتر می توانی پیدا کنی؟ که تو را با آن بشناسند؟
I see you.
I can't help but notice that almost every woman I see is carrying a baby or has children around her.
I see that though they are dressed modestly, their beauty still shines through.
But it's not just outer beauty that I notice.
I also notice that I feel something strange inside me: I feel envy.
I feel terrible for the horrible experiences and war crimes that the Lebanese people have suffered, being targeted by our common enemy.
But I can't help but admire your strength, your beauty, your modesty, and most of all, your happiness.
Yes, it's strange, but it occurred to me that even under constant bombardment, you still seemed happier than we are, because you were still living the natural lives of women.
The way women have always lived since the beginning of time.
It used to be that way in the West until the 1960s, when we were bombarded by the same enemy. Only we were not bombarded with actual munitions, but with subtle trickery and moral corruption.
...
A converted sister from Mexico who saw the blog wrote a letter about Hijab, and I publish his latter with her permission:
Salaam Aleikum brother,
I have read some of the articles you have in your blog and I have seen many talking about Hijab. It took me several years to wear Hijab after I became a Muslim, mainly there was still a process of growth in my side, there is a lot of aspects that one has to overcome specially living in a society that does not encourage Hijab and second because of coming from a non Muslim family. but having said that, I felt that I had to work more on the inner spiritual Hijab first before the outside. the understanding that what makes me a Muslim woman in the eyes of Allah (swa) for me was much more important (and still is) than my outside appearance. subsequently, the Hijab begins to happen almost natural and little by little. The reason why I am sharing this with you brother is because I have felt many times that Muslims tend to concentrate a lot on the outside Hijab, but as you are in the path to teach other people I would like to share humbly with you, that what makes me so in love with my Hijab is the integrity of my whole being, the outside Hijab as being a reflection of the beauty that is inside, meaning the nearness to Allah (swa).
peace and blessings to you,
your sister in Islam.
امام روح الله:
کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی دانیم؛
ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند
اگر بند بند استخوان هایمان را جدا سازند،
گر سرمان را بالای دار ببرند،
اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند،
اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت ببرند
هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم
.
.
.
صحیفه امام (ره) جلد21
غیر از هستهی بسیار کوچکی در درون حکومت که اجرای قهرآمیز شریعت را به ابزاری برای کسب قدرت و ثروت تبدیل کرده و هستهی بسیار کوچکی از روحانیت که بقا و قدرت نهادهای دینی را در زیر پا له کردن فردیت و کرامت آدمی میبیند، حجاب اجباری برای اقشار مختلف جامعهی امروز ایران به یک پدیدهی غیر اخلاقی، غیر عملی و غیر عقلانی تبدیل شده است. حتی سایتهای شبهدولتی سنتگرا مثل الف در مطالبی عملی بودن و اخلاقی بودن حجاب اجباری را مورد پرسش قرار دادهاند. سخن آنها از منظر دروندینی آن است که حجاب اجباری مرز میان با حجاب مومن و غیر مومن را بر هم ریخته است (موضوعی که نویسندگان سکولار سه یا دو دههی قبل متذکر شده بودند). کافی است به درون خانوادههای ایرانی پا بگذارید: باورمند به حجاب و غیر باورمند به آن، با حجاب و بیحجاب، نمازخوان و بیدین، شرابخوار و شرکتکننده در نماز جمعه در کنار هم بر سر یک سفره مینشینند و دیگر از خصومتهای سالهای اولیهی دههی شصت در خانوادهها خبری نیست. یک دختر یا بانو ممکن است آرایش کند و دختر یا بانوی دیگری آرایش نداشته باشد، یکی ممکن است تاپ بپوشد و دیگری مقنعهاش را سفت ببندد تا تار مویش دیده نشود، یکی به برنامههای ماهواره نگاه میکند و دیگری به تلویزیون دولتی، یکی آهنگهای معین و گوگوش و ویگن را گوش میکند و دیگری نوحه و روضهخوانی و برخی هر دو. همه با صلح در چارچوب خانواده زندگی میکنند و در گردهماییهای خانوادگی شرکت دارند. شاید حدود سه دهه باشد که دیگر نشنیدهایم اعضای فامیل بر سر باورها و سبک زندگی خود به جان هم افتاده باشند. حتی بسیجی که در خیابان به توهین به “بدحجابها” اقدام میکند یا قاضی و دادستانی که علیه زن محجبه حکمی را صادر یا اجرا میکند اگر زن برادر یا خالهی همسرش در خانه کاملا بیحجاب باشد، زبان در کام میکشد و واقعیت آنها را قبول میکند. آنها به تدریج یاد گرفتهاند که محدودهی “شغل” و روابط خانوادگی را از هم تفکیک کنند. آنها ممکن است در مجالسی که مشروب نوشیده میشود حضور پیدا نکنند اما فهمیدهاند که همهی انسانهای متفاوت با خود را نمیتوان حذف کرد. همچنین با غلبه پیدا کردن فرهنگ غیر رسمی بر فرهنگ رسمی نمیخواهند با تحریم فضاهایی که مطابق میلشان نیست خود را منزوی کنند. بنابراین مسألهی اختیاری بودن حجاب در سطح روابط درونی خانوادههای بزرگتر حل شده است. اما در دو سطح، حجاب اجباری اعمال میشود: توسط پدر/برادر بر دختر/خواهر و توسط شوهر بر همسر در خانوادههای هستهای مذهبی و سنتی، و توسط حکومت بر همهی شهروندان. البته در دهههای شصت که مذهبی بودن در برخی اقشار احترام داشت برخی زنان بیاعتقاد به حجاب، برای احترام گذاردن به افراد مکتبی در چاوی چشمان آنها حجاب میداشتند اما در یک دههی اخیر این پدیده در حال زوال بوده است. چه میتوان کرد تا این دو نوع حجاب اجباری را از میان برداشت؟ استقلال اقتصادی زنان اعمال حجاب اجباری توسط پدر/برادر و شوهر بر دختر/خواهر و همسر به دو عامل باز میگردد: ۱) وابستگی اقتصادی دختر/خواهر یا همسر (تنها ۱۵ درصد زنان ایرانی در بیرون از خانه شغل دارند) و ۲) عدم برابری زن و مرد در برابر قانون. این که مرد یا پدر خانواده احساس میکند که حق دارد دختر یا خواهر یا همسرش را به پوشیدن لباس خاصی وادار کند یا با آمدن “نامحرم” به اتاقی دیگر بفرستد ناشی از احساس وابستگی او به خود و احساس اطمینان از بودن قانون در سمت او در شرایط نافرمانی است. بنابراین برای حذف حجاب اجباری در خانوادهی هستهای باید زنان به قدرت مالی مساوی، اشتغال مساوی و برابری در برابر قانون دست یابند. شوهر یا پدر نباید احساس کند که اگر در یک تنازع کار به دستگاههای اعمال قانون انجامید تبعیضی علیه زنان وجود دارد و قاضی و دادستان و مامور پلیس به نفع او رای میدهند. زنان و دخترانی که از حجاب اجباری اعمالشده توسط اعضای خانوادهی خود ناراضی هستند هر چه زودتر باید استقلال مالی پیدا کنند. رفع تبعیض حتی اگر دولت مابعد جمهوری اسلامی حجاب اجباری را رسما لغو کند قوانین موجود که یک شبه تغییر نمیکنند، علیه زنان تبعیضاتی را اعمال میکنند که راه را برای تحمیل خواستهای مردان (از جمله پوشاندن زنان با گونی یا محبوس کردن آنها در خانه به دلیل حسادت و غیرت) باز میگذارد. مردانی که از سر عدم احساس امنیت در خانواده حقوق زنان را نقض میکنند با لغو حجاب اجباری توسط دولت عقب نخواهند نشست. حجاب اجباری در جامعهای شکل گرفته که مردان از قدرتی فراتر از زنان برخوردار بودهاند و برداشته شدن این امر مستلزم لغو همهی تبعیضهای قانونی (در حیطههای طلاق، حضانت، ازدواج، و واقعی (مثل عدم پرداخت مساوی برای شغل یکسان) علیه زنان است. غیر از برداشته شدن این تبعیضها در یک دوره باید تبعیض مثبت به نفع زنان اعمال شود (مثل اختصاص دادن نیمی از صندلیهای پارلمان یا نیمی از کرسیهای قضاوت به زنان در شرایطی که زنی واجد شرایط برای پر کردن آنها وجود داشته باشد). اختلاط جنسیتی آنچه همزیستی بیحجاب و باحجاب و نزدیکانشان در چارچوب خانواده را امکانپذیر کرد، برداشته شدن ساختار اندرونی-بیرونی در معماری انضمامی و ساختار ذهنی اعضای خانواده بود. به همین دلیل است که حکومت برای بسط حجاب به دنبال بازگردادن سنت ماقبل قرن بیستمی اندرونی-بیرونی به درون خانههای ایرانی بوده است. اما بیرون از خانواده، مهمترین سیاست حکومت برای اعمال حجاب اجباری جدایی جنسیتی بوده است. جدایی جنسیتی زن و مرد را در برابر هم “غیر عادی” میسازد (با غلبه دادن تصور محرم و نامحرم: این که به آدمها باید از دریچهی تنگ محرم و نامحرم نگاه کرد) و تن انسانها را به تابو تبدیل میکند. بنابراین برای حذف حجاب اجباری در عرصهی عمومی مهمترین گام، برداشتن تمام دیوارها و پردهها میان زنان و مردان است. مدارس و دانشگاهها و ادارات و دیگر مراکز تفریحی و کاری باید مختلط باشند و غیر از دستشویی، مکان دیگری در فضاهای عمومی نباید تکجنسیتی باشد. مردان را باید از فضاهای اختصاصیشان (دفاتر مقامات سیاسی یا قضات) محروم کرد و زنان باید حضوری مساوی با مردان در همهی عرصهها داشته باشند. اگر چنین شرایطی به وجود بیاید آن گاه زن و مرد در برابر هم، موجوداتی عادی جلوه خواهند کرد که میتوانند افکار و اجزای بدنشان را (تا هر حدی که بخواهند) به نمایش بگذارند. وقتی مردان و زنان بتوانند جنس مقابل را در لطیفهها یا غیبتهای (غیر جنسی/غیر نژادی/غیر قومی) خود شریک سازند آنگاه فاصلهها از میان آنها برداشته میشود و بیش از جنسیت، انسانیت یکدیگر را تجربه خواهند کرد. ر فع حجاب از فضاهای محجبه جدایی جنسیتی معطوف بوده است به محجبه کردن بخشی از فضاهای عمومی. فضای عمومی که تا دهها متر دیوار دارد و از بیرون نمیتوان آن را مشاهده کرد (مدارس و استخرهای زنانه) در واقع فضایی محجبه است. بخشی از ساحل دریا که با پارچه یا هر چیز دیگر جداسازی شده در واقعی ساحلی محجبه است. بنابراین برای رفع حجاب اجباری باید نخست فضاهای عمومی را از محجبه بودن نجات داد. اکنون بخشی از پارکها، استادیومها، اتوبوسها و واگنهای مترو و دانشگاهها، همهی مدارس دخترانه، بخشی از سواحل دریا و حتی رستورانها محجبهاند. کاری که در پی سرنگونی جمهوری اسلامی انجام خواهد شد برداشتن حجاب از سر این فضاها است اما سرنگونی جمهوری اسلامی تبعیضهای قانونی، قدرت مالی فراتر مردان و مشکل اشتغال بسیار اندک زنان را فی نفسه حل نخواهد کرد. به همین دلیل مبارزه برای برابری جنسیتی ربطی به وجود یا عدم وجود جمهوری اسلامی ندارد گرچه سقوط نظام زنستیز جمهوری اسلامی بسیاری از موانع را از پیش پای زنان و مردان برابریخواه برخواهد داشت. تا زمان سرنگونی تبعیض و تمامیتخواهی، افراد برای مقابله با فضاهای محجبه میتوانند حتیالمقدور از رفتن به آنها خودداری کنند. مخالفان تبعیض علیه زنان باید ورود به دانشگاه مختلط به دانشگاه تک جنسیتی را ترجیح دهند، سواحل جداسازی شده را به طور کلی تحریم کنند، حتیالمقدور از سوار شدن به وسایل نقلیهی عمومی محجبه خودداری کنند (در این زمینه البته حکومت محدودیتهایش را بر طبقات فقیر بیشتر تحمیل میکند چون آنها مجبورند از وسایط نقلیهی عمومی استفاده کنند)، یا استخرهای جداسازی شده را مگر در شرایط درمانی تحریم کنند. انکار حجاب اختیاری باورمندان در شرایط اعمال حجاب اجباری توسط حکومت روسری، مقنعه، برقع، مانتو، روبنده یا چادر چه توصیه شده از سوی اعضای خانواده و جه دولت در این موقعیتها نماد اعمال زور است چون دختر یا زن بر اساس انتخاب خود چنین لباسی را بر نگزیده است. تنها در یک جامعهی آزاد با شرایط مساوی برای زنان و مردان است که میتوان اختیاری بودن این نوع لباسها را باور کرد. بدون این شرایط زنان و دخترانی که حجاب دارند نمیتوانند اختیاری بودن آن را به دیگران بفروشند. اتفاقا برای آنکه ما اختیاری بودن حجاب آنها را باور کنیم باید با حجاب اجباری مخالفت کنند. شرایط و فضای اجتماعی را باید بدان سو برد که باورمندان خود از حجاب اجباری شرمنده شوند چون شرایطی سخرهآمیز و تحقیرکننده برای انتخاب آنها فراهم میآورد. تحریم اِعمالکنندگان حجاب اجباری از سوی دیگر تا زمان سرنگونی جمهوری اسلامی زنانی که با تبعیضات جمهوری اسلامی مخالفاند باید همهی نهادهای دینی را تحریم کنند تا روحانیت فقدان آنها را کاملا احساس کند. و روحانیت شیعه مثل روحانیت همهی ادیان، مخاطب و گوش مجانی میخواهد و اگر احساس کند با اعمال زور آنها را از دست میدهد تجدیدنظر خواهد کرد
خشم حزبالله علیه ساپورت بانوان
«یه جوری ساپورت توی ایران مد شد که هیچکس نفهمید از کجا اومده. امروز خیلی اتفاقی، یکی از قسمتهای آکادمی موسیقی گوگوش را که اواخر سال گذشته از شبکه "من و تو" پخش شد رو میدیدم. در کمال ناباوری دیدم که تمام خانمها شلوار ساپورت پوشیدن! از یکی از دوستان آرشیو کامل آکادمی رو گرفتم و تا آخر نگاه کردم. دوستان عزیز! باید خدمتتون عرض کنم که خانمها در در تمامی سکانسهای آکادمی موسیقی گوگوش، شلوار ساپورت به تن دارن! حالا فهمیدید از کجا خوردیم ... . چند روز پیش نیروی انتظامی دو دختر جوان را که با ساپورتهایی منقش به پرچم اسراییل در میدان ونک در حال تردد بودند، دستگیر کردند تا برخورد با پروژه اندامنمایی زنان در خیابانهای تهران، رنگ و بویی جدید به خود بگیرد.» این جملهها، بخشهایی از دو نوشته اعتراضی علیه ساپورت پوشیدن دختران، از «آبدانان» در استان ایلام تا تهران، پایتخت ایران است کهاین روزها در در بسیاری از سایت ها و وبلاگ های حزب اللهی به چشم می خورد.
هزار و یک دلیل برای یک انتخاب
اما چرا دختران ایرانی ساپورت(جورابشلواری) میپوشند. انگیزهها و پاسخها کاملا متفاوت است.
توضیح میدهد:«اکنون در بازار برندهای ترکیهای و چینی به وفور به چشم میخورند. قیمتها به شدت متنوع است، از هفت هزار تا 60 هزار تومان. ساپورتهایی که طراحی دارند و رنگی هستند، قیمت بیشتری هم ممکن است داشته باشند. با افزایش گرایش دختران ایرانی به پوشیدن ساپورت، تولیدکنندگان داخلی هم به فکر تولید افتادهاند و در بازار تهران بهویژه پله نوروزخان، انواع تولیدات داخلی با قیمت ششهزار تومان به فروش میرسند.»
از او میپرسم تا حالا تذکر گرفتهای؟ میگوید:«گیر گشت ارشاد نیفتادهام ولی در نشستهای خبری مانع از ورودم میشوند، بهویژه اگر ساپورت رنگی بپوشم.»
مهسا، دختر 29 ساله ساکن تهران، همیشه ساپورت میپوشد. میگوید:«خیلی راحت هستم، بهویژه وقتی میخواهم رانندگی کنم.» او یک بار در اصفهان به دام گشت ارشاد افتادهاست. او را به مرکز پلیس میبرند و از دوستانش میخواهند به خانه بروند و شلوار گشاد بیاورند. مهسا موفق میشود با تظاهر به داشتن بیماری قلبی، خودش را از دست گشت ارشاد نجات دهد ولی این تجربه سبب نشده که ساپورت پوشیدن را کنار بگذارد. مهسا دلگیر است که در ماههای اخیر جنسهای چینی، بازار ساپورت را هم خراب کردهاند. میگوید جنس ترک خیلی بهتر است و بهویژه دختران و زنانی کهاز ترکیه لباس میآورند، ساپورتهای خوب و خوشگلی ارایه میدهند و او هم ترجیح میدهد از مزونهای خانگی ساپورت بخرد.
فرزانه،25 سال دارد و در رشت زندگی میکند: «ساپورت میپوشم چون از پوشیدن شلوار خسته شدهام و از اینکه میتوانم، هرچند نصفه و نیمه از قاعده کلی پوشش در جمهوری اسلامی خارج بشم کنم، خرسندم.» او میگوید تاکنون موفق شده از دست گشت ارشاد فرار کند. یک چادر هم همیشه برای روز مبادا در کیفش دارد تا بتواند در زمانهای اضطراری از آن استفاده کند.
فرزانه خیلی خوشحال است کهانواع ساپورتهای رنگی و طرحدار مد شده و میگوید پیش از این همه ساپورتها مشکی، سرمهای و یا طوسی بودند و او باید مدتها وقت میگذاشت تا یک ساپورت رنگی پیدا کند، ولی اکنون با دنیایی از طرح و رنگ روبهرو شده و حق انتخاب دارد. به گفته او، تنوع و فراوانی ساپورت در بازار هم اثر گذاشته و قیمتها را تعدیل کرده و این به نفع مصرف کننده است. نوش آفرین، 28 ساله ساکن اصفهان در گفتوگو با «ایران وایر»، به جنبههای دیگری از دلایل ساپورت پوشیدن دختران ایرانی اشاره میکند. میگوید:«وقتی مانتوی گشاد میپوشیم، نمیشود شلوار گشاد هم پوشید، باید اینها با هم "ست" شوند.» او که متاهل است، میگوید همسر و اعضای خانوادهاش با پوشیدن ساپورت مشکلی ندارند: «همسرم بارها گفته که دوست دارد من زیباتر به نظر بیایم و خوشتیپ باشم.»
سمیه، دختر 26 ساله از شیراز هم بخشی از نظرات نوش آفرین درباره ست کردن لباسها را تایید میکند، اما توضیح میدهد کهاساسا چنین پوششی در مناطق جنوبی ایران به صورت سنتی همیشه رواج داشته است. زنان لباسهای گشاد دارند و شلوارهای تنگ که گاه گلدوزی هم شدهاند، میپوشند. با این وجود سمیهاز دخترانی که تنها به جنبههای جنسی ساپورت پوشیدن توجهکنند، انتقاد میکند. میگوید:«برخی تنها برای اینکه به پسران نشان بدهند اندام سکسیتری دارند، ساپورت میپوشند.»
اضافه میکند:«در جزیره کیش هم گشت ارشاد به ساپورت پوشیدن حساس شده و گیر میدهند، اما دختران و به ویژه مسافران اهمیتی نمیدهند.» او خودش دلیل دیگری برای ساپورت نپوشیدن دارد:«در گرمای کیش ممکن است لباسهایی که خیلی تنگ و چسبان باشند، سبب حساسیتهای پوستی شود و به همین خاطر، ترجیح میدهد شلوارهای گشاد بپوشد.»
سمیه، 26 ساله که در تهران زندگی میکند هم به »ایرانوایر» میگوید:«تنها در میهمانیها ساپورت میپوشم. در واقع از ساپورت به عنوان مکمل دامن استفاده میکنم. در خیابان چون خیلی پسرها به ساپورتها دقیق میشوند، نمیپوشم.» اما ساپورت پوشیدن تنها برای دختران مدرن نیست. واکاوی پرسش و پاسخهای سایتهای مذهبی وابسته به حوزه علمیه قم نشان میدهند که دختران مذهبی هم چنین از پوشیدن ساپورت بدشان نمیآید و خانوادههایشان نیز مخالفتی ندارند. دختری از یکی از سایتهای پاسخگویی مسایل مذهبی پرسیدهاست:«یکی دو هفته است که از ساپورت به جای شلوار در بیرون از خانه استفاده میکنم، همسرم با این کار مخالف نیست و میگوید که پوشش به حساب میآید. میخواستم بپرسم آیا پوشیدن ساپورت و مانتوهای جدیدی که بدن نما و تا بالای باسن هستند، در بیرون از خانهاشکالی دارد؟» پاسخ سایتهای مذهبی در این موارد روشن است و با بازگشت به رساله مراجع تقلید شیعه مینویسند:«پوششی که محرک شهوت باشد و جلب توجه نامحرم کند یا مفسده داشته باشد و زمینه ساز گناه باشد، در برابر نامحرم جایز نیست. مانتویی که بدننما باشد، اگر منظور این است که اندام مشخص باشد، در برابر نامحرم حرام است.»
واکنشهای اصولگرایانه
با وجود نظرهای متنوع و متفاوت دختران و زنان ایرانی درباره پوشیدن ساپورت، واکنش وبلاگنویسها و سایتهای مذهبی و اصولگرای ایرانی یکسان است. مهران موزون، وبلاگ نویس حزب اللهی در وبلاگش در گزارشی دقیق در این باره نوشتهاست: «... از زمستان 1391 برخی زنان خیابانی تهران در حرکتی کاملا مشکوک و سیستماتیک اقدام به پوشیدن جوراب شلواریهایی کردهاند که منظره بدننمای از زانو به پایین این پوششها قدری عجیب است ... بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاهتر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواریهای سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی، این ساپورتها نه تنها آفتاب بیشتری به خود میدیدند بلکه رنگها و نقوش بیشتری را بر اندام باربیهای تهرانی تجربه میکردند. گاهی یک ساپورت «رنگ پا» بیننده را به اشتباه میانداخت که نکند تنها یک پیراهن بر تن فلان زن است و دیگر هیچ! پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92، آمار ساپورتهایی که صاحبانشان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و چسبان را روی ساپورتها برتن میکردند شیب تندی به خود گرفت. حالا این روزها ساپورتهای رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است. اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده میشوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و تنها پیراهنی است که تا نیمی از نشیمنگاه امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامینیمتنه تحتانی بدن را برعهده ساپورت نازک و گاه رنگ بدن خویش گذاشتهاند ... بعید نیست در آینده نه چندان دور که جدول متقاطع کلمات را بر روی برجستگی بدن زنان و دختران ایرانی در فضاهای عمومی شاهد باشیم.»
سایت اصولگرای «فاطرنیوز» هم در گزارشی بهاین موضوع پرداخته و نوشتهاست:«امسال هم مد پوشش خانمها تغییر کردهاست. پوشیدن ساقشلواری (ساپورت) به جای شلوار، یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساقشلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده این هم کنار میرود.»
پایگاه خبری «حامیان ولایت» هم از دیگر رسانههایی است که به ساپورت پوشیدن توجه کردهاست: «به خدا قسم که اشک در چشمان هر مسلمان با غیرتی خشک میشود و به زبان حال میگوید آیا این لباس شرمآور شایسته بانوان پاکدامن ایران اسلامیآست؟ در این میان چیزی که قلب را به درد میآورد و جریحهدار میکند، شدت استقبال بسیاری از زنان مسلمان از این لباسهای زشت است و اینکه آنها در مقابل محارم خود و زنان دیگر به پوشیدن این لباسها افتخار میکنند!»
نویسنده این گزارش، طراحان چنین لباسهایی را «مرتبط با سازمانهای جاسوسی دشمن و عناصر ضد انقلاب» معرفی و هدف آنها را حمله به چادر اعلام کردهاست. سایت اصولگرای «ندای انقلاب» هم به دختران ساپورتپوش هشدار دادهاست:«آیا این خانمهای به اصطلاح مدپوش تاکنون صفحههای جراید را ورق نزدهاند و حوادث تلخ را نخواندهاند که بهدلیل کنترل نکردن غرایض، چگونه رقم خوردهاست؟ مردانی که تنها به خاطر ظاهر یک خانم، وی را دزدیدهاند، چندین بار مورد تجاوز قرار دادهاند و در آخر جنازه سوخته وی را در گوشهای از بیابانهای شهر رها کردهاند؟»
سایت «تهرانپرس» اما به مسوولان فرهنگی ایران هشدار دادهاست که « اگر سست بجنبید، آثار بیتدبیری شما در بسترسازی مناسب و برخورد به موقع با این معضل درآینده گریبانگیر شما هم خواهد شد و باید متاسفانهاین هشدار را بدهیم که در صورت بیتوجهی به حل این مشکل، "طرح اندلسی" یک بار دیگر پیروز و به ثمر خواهد نشست.»
راهکار چیست و آیا نیازی به راهکار هست؟
متهم دیگر ماجرا در رسانههای اصولگرا، شبکههای اجتماعی مجازی اعلام شده است. به نوشته نویسنده وبلاگ «معبرسایبری»، «ترویج این بیبندوباری در شبکههای مجازی بسیار قوت گرفته است تا جایی که صفحهها و گروههایی در حمایت از این نوع پوشش ساخته شده که با استقبال بسیار زیادی روبهرو شدهاند. در بیشتر این صفحهها با مشکل جدیتری روبهرو شدیم. در اقدامی جدید، گروهی با دوربین تلفن همراه خود از ساپورتپوشانی که زنندهترین نوع پوشش را دارند در خیابانها عکس گرفته و در این صفحهها انتشار میدهند و از سایر هم گروهیهای خود درخواست دارند تا به تحریک کنندهترین پوشش امتیاز بدهند.»
اما بررسی محتوایی رسانههای مذهبی و اصولگرا نشان میدهد بیشتر این رسانهها خواستار آن شدهاند که فروش ساپورت در ایران ممنوع شود، سایتها و وبلاگهایی که تبلیغ ساپورت میکنند فیلتر شوند، فیلمها و سریالهای خارجی که زنان ساپورتپوش دارند به هیچ روی نمایش داده نشوند و گشت ارشاد با کسانی که ساپورت میپوشند برخورد جدیتری کند. آنها پیشنهاد هم دادهاند که دانشگاهها و ادارهها از راه دادن دختران و زنانی که ساپورت پوشیدهاند، خودداری کنند.
جدالهای مجازی
در روزهای اخیر موج تازهای از جدالها درباره ساپورت پوشیدن راه افتاده است. هواداران ساپورتپوشها، صفحهای در فیسبوک دارند و با حرارت تمام به ترویج و تبلیغ ساپورت پوشیدن مشغول هستند. این صفحه فیسبوکی با استقبال بسیاری از سوی دختران و پسران ایرانی روبهرو شده است. از سوی دیگر، گروهی از مخالفان ساپورت پوشیدن هم صفحهای با عنوان «من از ساپورت منتفر هستم» راهاندازی کردهاند. آنها نوشتهاند که «ساپورت در واقع از س+الف+پورت تشکیل شدهاست کهاشاره دارد به کلمههای سکس + آزاد + پورت. ساپورت در حقیقت به معنی دروازه آزاد سکس است و بنیان خانواده را هدف قرار دادهاست.»
به عقیده گردانندگان این صفحه فیس بوکی، «ساپورت پروژهای است که وضعی که هماکنون ما شاهد آن هستیم تنها مرحله اول این پروژه وحشتناک برای برهنه کردن زنان ایرانی و عادی نشان دادن آن در چشم مسولان است.»
اما در حاشیهاین واکنشهای منفی، باید به بازار داغ خرید و فروش اینترنتی ساپورت هم اشاره کرد. انبوهی از سایتهای فارسیزبان، این روزها مشغول تبلیغ ساپورتهای رنگی، طرحدار و با جنس خوب هستند و به مشتریان خود هشدار میدهند که فریب جنسهای چینی را نخورند. حزباللهیها هم به دختران ایرانی هشدار میدهند که فریب آمریکاییها را نخورید. دختران ایرانی هم واکنش نشان میدهند که ما فریب حرفهای دروغ شما را نمیخوریم. معلوم نیست چه کسی فریب میدهد و چه کسی فریب میخورد. فعلا ساپورت خوب پوشیده، دیده و پسندیده میشود.
نقد و تحلیل محتوایی یا فرمی فیلمها و سریالها تلویزیون و سینما به حمد الله به اندازه کافی مسئول و کارشناس دارد و همه هم در انجام رسالت نقادی خود پا به رکاب و قلم به دست هستند. کاری واجب که البته این روزها جای خالی یک نوع نقد دیگر هم کنار اینها دیده میشود: نقد اُملانه!
بالاخره این روزها آنقدر سرگرم دقت در میزانسن، حرکت دوربین، شخصیتپردازی و از این دست مسائل تکنیکی شدیم که حواسمان به خیلی چیزها نیست. یا اینکه از فرط توجه به خیلی چیزها، کمکم افتادیم به دام کشف نمادهای فراماسونی و تحلیل اینکه چرا بازیگر مرد با دست راست لیوان را برداشت و بعد با دست چپ گذاشت روی میز و این یعنی پایان عهد لیبرالیسم و روی آوری دوباره ملتها به ناسیونالیسم و… از این خزعبلات!
اما این وسط بعضی جزئیات بدیهی دین و اخلاق فراموش شده است. دیگر حواسمان نیست که در فلان سریال، برادر شوهر بدون در زدن و یاالله گفتن سرش را میاندازد پایین و میآید در خانه برادرش که از قضا زن داداشش آنجا تنهاست. از این دست موارد در فیلمها و سریالهای این روزها کم نیست اما به لطف مسئولین سینما و تلویزیونی و البته پا دادن منتقدین حرف زدن از این موارد ته املبازی است!
یکی از این گیرهای املانه را این روزها میتوان به سریال «راستش رو بگو» داد؛ سریالی که اتفاقا قرار است به موضوعی بپردازد که جایش خالی بوده است و اگر زیاد هم حرف بزنیم هیچ بعید نیست روابط عمومی سیما اطلاعیه بدهد و پیامهای مثبت این سریال را در چهار محور و هفده بند و ۳۲ راستا تبیین کند.
اما اگر حتی چنین اطلاعیهای هم بیرون بیاید بعید است در آن اشارهای شده باشد به تصویری که این سریال از حجاب برتر و زن محجبه ارائه میدهد. به خانمهای چادری این سریال البته به چشم خواهر برادری نگاهی بیاندازید! چادرشان بیشتر نقش شنل زورو را بازی میکند و با یک کش به سرشان بند است و عملا هیچ جای بدن آنها را نمیپوشاند و تازه زیر چادر هم میتوان کفش بدون جوراب و شلوار برمودا پوشید و چادر را داد کنار تا همچین مشتی به چشم بیاید!. روابط همین خانمهای محجبه با پسران و مردان نامحرم همراه با صمیمیت و بگو بخند و پشت چشم نازک کردن است(کسانی که سریال را دنبال کردهاند صحنه نماز عید فطر در مصلی را بیاد بیاورند). آرایششان هم که ماشاءالله دارد از جعبه جادو شُرّه میکند بیرون.
چادر بعلاوه هفت قلم آرایش، و حجابِ بدون حیا چیزی است که این سریال مانند بسیاری از برنامههای صدا و سیما دارد ترویج میکند. حجاب قرار بوده است جلوی بروز و جلوه زیباییهای زن را پیش نامحرم بگیرد، چادر قرار بوده است ظرافتهای بدن بانوان را بپوشاند و همه اینها قرار بوده است حیا را در بانوی مسلمان ملکه کند. بالاخره تنزل چادر از یک حجاب برتر به نوعی تیپ و لباس، کاری است که ظاهرا در اولویت برنامهسازی دوستان است.
اینها را برای چه میگوییم؟ برای اینکه آقای ضرغامی بخواند و متنبه شود و بخشنامه کند که آقا باتوجه به تحریمها کمتر از این لوازم آرایشی خارجی در پشت صحنه سریالها استفاده کنید؟ طبیعتا خیر؛ کسی که در زیرمجموعهاش بیت المال مسلمین را خرج ساخت فیلم کثیفی کردهاند که در یکی از صحنههایش عکسی از امام خمینی(ره) نصب شده است که دارد از سر مبارکشان آتش بلند میشود(باور کنید این بخشی از فیلم «یک خانواده محترم» است) کجا وقت دارد به این املبازیها فکر کند و حواسش به چادر و آرایش بازیگرها باشد!
برای این مینویسیم که آقا دارابی که معاون سیما هستند و طبیعتا وقتشان بازتر است بخوانند و دستوری بدهند؟ این هم طبیعتا خیر؛ ایشان بیشتر هم و غمّشان به این است که خدای نکرده تا وقتی سفره صدا و سیما پهن است کسی از بچههای شهرری بیکار نماند و جلوی زن و بچه شرمنده نشود؛ مخصوصا اگر طرف سابقه مدیریت موفق یک کبابی را هم در کارنامه داشته باشد!
برای این مینویسیم که فیلمسازها بخوانند و دست از این بیحیا نشان دادن زنها بردارند؟ طبیعتا این هم خیر. کسانی که غالبا در خانواده خود خبری از چادر و حجاب و مقنعه سف و سخت نیست همینکه چادر را تن کسی مثل زن نزولخور سریال ثریا نمیکنند باید دورشان چرخید!
اینها را برای خودمان مینویسیم. برای خودمان که مثل قورباغه افتادهایم وسط دیگ صدا و سیما و سینما و داریم آرام آرام قلقل میکنیم و حواسمان هم نیست. حواسمان نیست که حساسیتهایمان دارد کم میشود. البته تقصیر هم نداریم ها! وقتی افتضاحی مثل «یک خانواده محترم» با مشارکت سیما فیلم ساخته میشود دیگر چه وقت و انرژی و حالی میماند که گیر بدهیم به چادر افشان و آرایش غلیظ و رفتار بی در و پیکر شخصیت زن «راستش را بگو» با مردان نامحرم؟!
اصلا همه بدبختی از همینجا شروع شد، از وقتی که واژه «اجنبی» رسالههای عملیه را تبدیل کردیم به نامحرم، به غریبه. اصلا واژه «اجنبی» یکجوری میزد در دهان بیحیایی زنها و بیغیرتی مردها که دو دور میچرخیدند اما نامحرم و غریبه خیلی باکلاس است، خیلی…
جمع کنیم این بساط را و امل بودنمان را به رخ نکشیم. اما بخاطر خدا حواسمان را جمع کنیم. یادمان نرود در همین کشور امام خمینی(ره) سر آن قضیه مصاحبه و سریال اوشین چه برخوردی کرد؛ یادمان نرود که همین امام درباره آن سریالی که در تیتراژش نام گریمور زن نیامده بود چه حساسیتی نشان داد. حواسمان به همین چیزهای ریز و جزئی نبوده است که حالا جرئت میکنند در سیما فیلم تلویزیون، فیلمی بسازند و عکس امام را که دارد از سرش آتش بلند میشود نشان دهند!
ما براساس آیات و روایات دو نوع حجاب داریم حجاب باطنی و حجاب ظاهری
همه ی ما بادرسهای مثلا درس شیمی آشنایی داریم چون حداقلش داخل دبیرستان این درس رو گذروندیم حالا داخل کتاب شیمی میگه اگه فلان ماده با یه ماده دیگه واکنش بده یه محصول میده حالا اگه این ماده ها تحت اثر گرما قرار بگیرند زودتر محصول میدهند یا افزایش گرما ارتباط مستقیم داره برای انجام این جور واکنشها
حجاب بعد ظاهری اون ارتباط مستقیم داره با حجاب باطنی
اگه این دوتا ترکیب بشن به معنویت میرسیم به بندگی خدا میرسیم هرچقدر مقدارهای این دو کم بشه سرعت انجام رسیدن به این محصول که بندگی خداست کم میشه کاتالیزگرداخل شیمی ماده هستش که سرعت انجام واکنش رو بالا میبره حالا داخل مثلا حجاب ظاهر چادر یه کاتالیزگرهستش درسته مانتو حجاب محسوب میشه و میتونه داخل واکنشمون به عنوان یه کاتالیز گر باشه ولی سرعت کاتالیز گری چادر بالاتره اگه ما بندگی خدا رو میخوایم واینکه عشق برتر خداباشه باید از کاتالیزگرهای استفاده کنیم که سرعت مارو بالا ببره چون هر عاشقی دوست داره هرچه سریع تر به معشوق برسه این یه اصل داخل دل هر فرد کاتالیزگر میتونه حیا، عفاف ،نماز اول وقت یا چیزای دیگه باشه....
واکنش به این صورت که ما با حجاب ظاهری و کاتایزگرچادروغیره به حجاب باطن و از حجاب باطن به بندگی و عبودیت خدا میرسیم
ما داخل چیزاهای بی ارزش این دنیا مثلا عشقهای زمینی تمام تلاشمون رو میکنیم به سرعت نور به معشوق برسیم حالا به نظرتون خدا باتمام ارزشها با همه چیزش کجای دل ماست که از هیچ واکنشی از هیچ کاتالیزگری برای رسیدن بهش استفاده نمیکنیم.... ؟؟؟؟؟؟؟؟
این داستان ادامه دارد....
مقدمه و چکیده:
مقام معظم رهبری :«چادر حجاب برتر است»
حجاب، حصار و حریم عفت زن و سنگر محکمی است که راه ورود فساد و هرزگیها را سد میکند و به زن شخصیت و احترام میبخشد تا ملعبه شهوات و بازیچه بوالهوسیها قرار نگیرد. در جامعهای که زنانش با حجاب صحیح و پوشش کامل رفت و آمد کنند، جوانان هم با خاطری آرام به کار خود مشغول میشوند و دور از هر گونه تحریک بیجا و خیال خام، در زمان مناسب، با رضایت و خرسندی به تشکیل خانواده علاقمند میگردند و ازدواج میکنند.
حجاب در کتابهای لغت به معنای پوشش، پرده و مانع آمده است. به نگهبان، حاجب میگویند؛ چون مانع ورود اغیار و بیگانگان در یک حریم و محیط خاص میگردد.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند.
«یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما ؛ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است» (1)
جلاب به معنای یک پوشش سراسری است؛ یعنی زن باید همه اندامش پوشیده باشد تا همچون گلی لطیف از دسترس هوسرانان مصون و محفوظ باشد.
عفاف ذهن:
نپروراندن ذهنیت گناه و معصیت در ذهن و پرهیز از فکر و خیالات باطل از توصیه های اسلام است. چرا که مقدمه و زمینه ساز سقوط انسان در ورطه گناه و ارتباط نامشروع، ذهنیت سازی آن است.
همان طور که در احادیث آمده است، برخی افراد بدون آنکه مرتکب عمل زشت زنا شوند، در خود ذهنیت زنا را می پرورانند و در فضای روحی زنا بسر می برند.
عفاف نگاه:
از دستورات مؤکد اسلام رعایت نگاه و پرهیز از نظر کردن به نامحرم است. چرا که بیشترین تأثیر منفی را بر دل می گذارد.
با توجه به اهمیت مسأله، خداوند درقرآن کریم می فرماید: «و قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصنعون ؛به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند و دامان خود را حفظ کنند، این کار برای آنها پاکیزه تر است خداوند از آنچه انجام می دهند آگاه است.» (2)
همچنین در حدیثی پیامبر فرمود: «النظره سهم مسموم من سهام ابلیس ؛ نگاه به نامحرم همچون تیری است که شیطان به قلب انسان می زند.» (3)
عفاف گفتار:
فقهای اسلامی تأکید دارند که برای زن جایز نیست صدای خود را به گونه ای خوش آهنگ، نازک و ملایم جلوه دهد که موجب تحریک نامحرم شود. علاوه بر این در برخورد با نامجرم از بیان کلمات و الفاظ احساسی و تحریک کننده بپرهیزد و در گفتار جدیت نشان دهد تا افراد ضعیف الایمان و بیماردلان سوءاستفاده نکنند.
با توجه به اهمیت مسئله، قرآن کریم خطاب به همسران پیامبر فرمود: «فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا ؛ با صدای نرم، بگونه هوس انگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع نکنند بلکه به خوبی و شایسته سخن بگوئید.» (4)
عفاف در تعاملات رفتاری (در برخورد حسی):
اسلام هر گونه ارتباط و برخورد حسی میان زن و مرد اجنبی را حرام کرده است. لذا مرد نمی تواند با هیچ عضوی از اعضاء خود با عضوی از اندام بدن زن نامحرم تماس حاصل نماید. از این رو مصافحه (دست دادن)، بوسیدن و لمس کردن اعضاء بدن زن نامحرم حرام است.
امام صادق (ع) میفرماید: «ما من احد الا و یصیب خطا من الزنا، زنا العینین النظر و زنا الفم القبله و زنا الیدین اللمس ؛ هیچکس نیست مگر اینکه دچار بهره ای از گناه زنا می شود. زنای چشمها نگاه به نامحرم است و زنای دهان بوسیدن نامشروع و زنای دستها تماس دستها با بدن نامحرم است.» (5)
- عفاف در رفتار و معاشرت:
زن مسلمان علاوه بر پوشش ظاهری باید در نوع حرکات، برخوردها و حتی راه رفتن نیز زمینه سوءاستفاده افراد اجنبی و هوسباز را از میان ببرد. برخوردهای سنگین توأم با متانت، شرم و حیا، تواضع و وقار، کم گوئی و پرهیز از گشاده روئی مفرط، برخوردهای جلف، معاشرت دوستانه و اختلاط با مرد بیگانه بر یک زن مسلمان لازم است.
در سوره نور آمده است: «و لا یضربن أرجلهن لیعلم ما یخضعن من زینتهن ؛نباید زنان هنگام راه رفتن پای خود را بر زمین بکوبند تا زینت پنهانشان دانسته شود.» (6)
- عفاف در زینت:
زن مسلمان باید علاوه بر پوشش اعضاء و اندام خود، هر نوع زیور و زینت را از معرض دید نامحرمان پنهان سازد و از هرگونه آرایش و خودنمائی در بابر افراد بیگانه و اجنبی بپرهیزد تا زمینه جلب توجه و تحریک آنان فراهم نشود.
با توجه به اهمیت مسئله در سوره نور خداوند می فرماید: «و قل للمؤمنات یغضفن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها...؛ (ای رسول ما) زنان مؤمنه را بگو تا چشمها و فروج و اندامشان را محفوظ دارند و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهراً ظاهر میشود، در برابر بیگانه آشکار نسازند.» (7)
عفاف در پوشش:
حکم وجوب حجاب زن در برابر نامحرم یکی از احکام مسلم اسلام است که در باره آن تردیدی نیست.
در قرآن کریم روایات و احکام فقهی به این مسئله و کیفیت آن اشاره شده است. لذا علاوه بر تعابیر ذکر شده در مقوله حجاب، زن مسلمان مهم تر از همه باید حدود شرعی را در پوشش ظاهری خود رعایت کند و اندام بدن را از معرض دید دیگران پنهان سازد.
به طور کلی تمامی مباحث مطرح شده در باب حجاب و پوشش اسلامی زنان به دو محور اساسی باز می گردد: نخست رعیات حد پوشش به معنای حفظ عورت ودیگری پرهزی از خود آرائی نامشروع است.
اسلام از زنان خواسه است که حدود پوشش اسلامی را به منظور حفظ عورت خود رعایت کنند با توجه به روایات و تفاسیر آیات قرآن کریم، عورت زن، تمامی اعضاء بدن او بجز قرص صورت و دو کف دست می باشد و لذا الگوی پوششی مورداستفاده زنان باید بگونه ای باشد که بتواند این حدود را تأمین کند.
بی حجاب :فکر میکنم حجاب لباس قدیمی که با پیشرفتهای امروز جهان همخوانی ندارد؟؟؟
باحجاب :این حرف پایه ی محکم و مستدلی ندارد. پیشرفتهای علمی و صنعتی و هنری چه ارتباطی به برهنگی دارد؟
آیا پیشرفتها حاصل بی حجابی اند؟
اگر چنین رابطه ای میان پیشرفت جوامع و بی حجابی وجود دارد آیا رفته رفته با پیشرفتهای بیشتر زنان باید برهنه و برهنه تر شوند؟؟
بی حجاب :می دانی ،آخر حجاب دست و پای ما رو میگیرد و نمیگذارد راحت و آزاد باشیم...
با حجاب :این فقط یک تصور است .من خودم همیشه از حجاب کامل برخوردار بودم و هستم . هیچ مشکلی هم برایم ایجاد نشده .برعکس چون حجاب ،همه ی بدنم را میپوشاند برایم این امکان فراهم می شود که با آرامش کاملتر حرکت کنم زیرا دیگرچشمانی مرا نمی پایند .
نکته ی دیگر این که اگر لباس و حجاب مانع کار و زندگی و دست و پاگیر بدانیم پس چگونه است که مثلا سربازان با لباسی که همه ی بدنشان را میپوشاند و کلاه آهنی سنگینی بر سر میگذارد. با کفشهای نسبتا سنگین سلاحی را هم که چندان سبک نیست بر دوش میگیرند و به سرعت از خاکریزها و موانع دیگر میگذرند و این لباسها مانع حرکت و کندی کارشان نمیشود؟!..
بی حجاب :نگاه کن !ببین الان در همین جا چه قدر دخترها و خانمهای بی حجاب زیادند!
با حجاب :اولا !هرکس مسوول کار خویش است . مسوول کارهای دیگران نیست. ثانیا اگر کسانی در گناه یک نفر بااو شریک باشند سودی برای او نخواهد داشت . چون کثرت عذاب شوندگان در جهنم از شدت عذاب او چیزی نمیکاهد.
منبع :کتاب گفتمان حجاب و عفاف
یادتونه بچه که بودیم درس که نمیخوندیم معلم تنبیه مون میکرد
درس که بلد نبودیم معلم تنبیه مون میکرد
میگفت صدبار بنویسید بابا آب داد یاوقتی میخواست یه چیزی رو بهتر یاد بگیریم میگفت برید چند صفحه از روش بنویسید
یادتون هست.....
حالا هم همینطوری بزارید 100 بار ینویسیم
مرا کشت خاموشی لاله ها
دریغ از فراموشی لاله ها
دریغ ازفراموشی لا له ها
دریغ از فراموشی لاله ها
تا یادمون بیاد درسامون رو خوب بخونیم یا درسمون رو خوب بفهمیم
عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید........
جمله خیلی پرمعنایی هستش کاش حداقل فقط همین جمله ساده رو درک کنیم و بهش عمل کنیم
التماس دعا
همونطور که میدانید یکی از ویژگیهای قرآن تازگی بودن اون هستش
در ادامه چندین آیه از سوره احزاب آورده شده:
در خانه هایتان قرار گیریدو مانند روزگار جاهلیت زینتهای خود را اشکار مکنید.
هرکس با زنی که متعلق به او نیست شوخی کند در آخرت در قبال هر کلمه ای که گفته است هزار سال حبس و زندانی میگردد.
به ناز سخن مگویید تا آن که در دلش بیماری است طمع ورزد و گفتاری شایسته گویید.
و پاهای خود را به زمین نکوبند تا آنچنان از زینتشان نهفته میدارندنمایان گردد.
این آیات شریفه سوره احزاب هستش که بر پیامبر نازل شد تا افراد زمان جاهلیت (قبل بعثت پیامبر )حدود حجاب رو درک کنند ولی متاسفانه در عصر حاضر هم میبینیم که افراد دچار همون جاهلیت شدن و با این تفاوت که دوره قبل هیچ سندی نبود تا افراد براساس اون حدود رو تعیین کنند ولی الان بزرگترین سند (قرآن کریم) در دست ماست و باز همون رسم رو داریم پی میگیریم و به جای پیشرفت داریم به زمان قبل بر میگردیم اونم با سرعت باور نکردنی فقط ترسم از این ست که ب دوره انسانهای اولیه برگردنند با همون طرز لباس پوشیدن.افراد بی حجاب به دختران پاک و محجبه میگویند امل ........
راستی امل بودن بهترست یادرجهل به سر بردند؟؟؟؟؟؟/
روحانی عزیزی میگفت:
در مکانی در بالاشهر نمایشگاهی به مناسبت ولادت امام رضا علیه السلام زده بودیم
باحجاب و بی حجاب گذر می کردند و تماشا
من برای دختران چادری
بر روی یک کارت زیبا که به نام مهدی فاطمه مزین بود این را می نوشتم :
خواهر خوبم!
از اینکه شما رو در چادر زیبای زهرایی می بینم بسیار خوشحالم
و از اینکه شبیه به حضرت زهرا شده ای به شما افتخار می کنم و شما رو می ستایم
و این کارت رو به اونا هدیه می دادم
جبهه طاغوت زرنگه
از بچگی لباس 10درصد عریان ییا 20درصد یا 30درصد یا حتی بیشتر تن بچه ها می کنند
بی حجابی بچه و لباس های بی حجابش رو مورد تحسین قرار میدند
موهای بچه رو از بچگی با مدل های متفاوت آرایش کرده و به نمایش همگان در می آورند
چادر رو که اصلا بچه نمی بینه
مدلهای لباس با حجاب رو اصلا نمی بینه چه برسه تنش کنه
خلاصه سلیقه ی بچه رو با حیایی پرورش میدند
چرا ما از بچگی زیبایی حیا رو به بچه نشون ندیم؟
چرا تجربه ی زیبایی چادر رو از بچگی به دخترمون نچشونیم؟
چرا مقداری از پولمون رو برای تشویق دخترمون به خاطر زیبایی حیایش خرج نکنیم؟
چرا از سن کم حضرت زهرا رو به دخترمون نشناسونیم؟
و افسوس های زیادی باید خورد که به فکر لباس و خوراک بچه هامون هستیم
اما
به فکر حیا و نوع نگاه و دین بچمون نیستیم
در حالیکه به راحتی می توان دختر رو زهرا پسند بار آورد
اما با راه درست و اچرای درست و بدون افرااط و تفریط
تعداد صفحات : 2